دلتنگ یار
آقای من! سلام
آقا! امشب شب میلاد شماست و مسلماً باید مثل جشن میلاد سایر ائمه علیهم السلام شاد باشیم اما آقا، جشن میلاد شما با همه فرق می کند، از چندین روز جلوتر و شاید چند هفته جلوتر با چه ذوق وشوقی خودمان را برای جشن میلاد شما آماده می کنیم خیلی ها به شوق دیدارشما عهدکرده اند که پیاده به سوی مسجدی که به نام شماست، طی مسیر کنند وخیلی ها چراغانی، جشن، مولودی، گل، شربت و شیرینی و … اما حالا که شب میلاد شماست حس غریبی داریم، حس شادی توأم با غم و اندوه، حسی که نشأت گرفته از دوری ما از شماست، این که چشمان پر زگناه ما قادر به دیدار صاحب این جشن و شادی نیست.
آقا! درست هست که ما تا چشم باز کردیم، پدر بالای سرمان ندیدیم و از سایه محبت پدری شما محروم بودیم و همینطور قرن ها نسل به نسل یتیم بزرگ شدیم و متاسفانه به این وضع هم عادت کرده ایم و غرق زندگی دنیایی شدیم اما آقا! هنوز هم سوسوئی از محبت شما در دل های خسته و غفلت زده ما باقیست و چشم امید به شما داریم که نگاهی از سر محبت به ما بیفکنید تا زنگارهای گناه از دل های ما زدوده شود …
آقا جان! غرق گناهیم یک نگاهی یک دعایی.
آقا جان! دعا کن ما مدعیان سربازی شما، لیاقت سربازی شما را به معنای واقعی کسب کنیم و مثل شما خلیفه الله و أذن الله شویم، دعا کن دعاهای فرج ما مستجاب شود و شما بیایی، اصلا آقا خودت برای فرج دعا کن. تو خود می بینی اگر دعای ما اثر داشت، هزار و اندی سال زمین از نیامدنت، شرمنده نمی شد …
مولای ما! …
مولای ما و آقای ما ! تو خود دعا کن برای ما…
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و أجعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه