ولادت پیامبر مهربانی ها و ششمین اختر آسمان ولا، صادق آل عبا مبارک باد.
کلمه «خُلق» به صفاتی گفته می شود که با سرشت و خوی انسان عجین شده باشد و به رفتارهای مقطعی و موقّت، اطلاق نمی شود. درباره «خلق عظیم» تفسیرهای مختلفی شده است، از جمله:
الف. تخلّق به اخلاق اسلام و طبع بزرگ ؛
ب. صبر برحق و تدبیر امور بر اقتضای عقل ؛
ج. برخورد بزرگوارانه با مخالفان ؛ چنان که خداوند او را به این شیوه، مامور ساخته بود: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلين»[1] با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکی ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان .
د. مکارم اخلاق ؛ چنانکه از آن حضرت روایت شده که فرمود : «إنّما بُعثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارمَ الاخلاق» و فرمود : «ادّبنی ربّی فأحسن تأدیبی»[2] پروردگارم مرا تربیت نمود و چه خوب تربیت نمود.
به هر صورت اخلاق پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، تجسم آیات قرآن بود. مرحوم علامه طباطبایی در جلد ششم تفسیرالمیزان[3] حدود 27 صفحه در زمینه اخلاق و سنن و آداب زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بحث روایی کرده اند که در اینجا فهرست وار به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1. با بردگان [طبقه ضعیف جامعه] هم غذا می شد.
2. بر زمین می نشست.
3. حیا مانعش می شد که نیازهای خود را از بازار تهیه کند.
4. هم به توانگران و هم به فقرا دست می داد و دست خود را نمی کشید تا طرف، دست خود را بکشد.
5. به هرکس می رسید ـ چه بزرگ و چه کوچک ـ سلام می کرد.
6. کم خرج، کریم الطبع و خوش معاشرت بود.
7. همواره متواضع بود، بدون اینکه از خود ذلّتی نشان دهد.
8. سخاوتمند بود، بدون اینکه اسراف ورزد.
9. بسیار مهربان بود.
10. هرگز دست طمع به سوی چیزی درار نکرد.
11. هنگام بیرون رفتن از خانه خود را در آینه می دید، موی خود را شانه می زد و چه بسا این کار را در برابر آب انجام می داد.
12. هیچگاه در مقابل دیگران پای خود را دراز نمی کرد.
13. همواره بین دو کار، آن را که دشوارتر بود انتخاب می کرد.
14. هیچ وقت به خاطر ظلمی که به او می شد در صدد انتقام برنمی آمد، مگر آنکه محارم خدا هتک شود که به خاطر هتک حرمت، خشمگین می شد.
15. هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا میل نکرد.
16. هیچ وقت شخصی از او چیزی درخواست نکرد که جواب «نه» بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نکرد.
17. مردم، آن حضرت را به بوی خوشی که از او به مشام می رسید، می شناختند.
18. وقتی در خانه مهمان داشت، اولین کسی بود که شروع به غذا می کرد و آخرین کسی بود که دست از غذا خوردن می کشید تا مهمانان راحت غذا بخورند.
19. بر سر سفره همیشه از غذای جلوی خود میل می فرمود.
20. آب را با سه نفس می آشامید.
21. وقتی دعا می کرد سه بار دعا می فرمود و هنگامی که سخن می گفت در کلام خود تکرار نداشت.
22. اگر اذن دخول به خانه مردم را می گرفت، سه بار تکرار می فرمود.
23. نگاه خود را بین افرادی که در محضرش بودند تقسیم می کرد [به یک نفر خیره نمی شد].
24. هرگاه با مردم سخن می گفت، در حرف زدن تبسم می فرمود.[4]
صفحات: 1· 2