بقیة الشهداء

  • تماس  
  • دعای فرج

سمّ

15 بهمن 1392 توسط بقیة الشهداء

دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت، ولی هرگز نمی توانست با مادر شوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرّ و بحث می کردند. عاقبت روزی دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی  پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمّی به او بدهد تا بتواند مادرشوهرش را بکشد!
داروساز گفت که اگر سمّ خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود همه به او شک خواهند برد. پس معجونی به دختر داد و گفت : هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهرت بریز تا سمِّ معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت : آقای دکتر عزیز دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد بمیرد. خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سمّ را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت : دخترم نگران نباش آن معجونی که به تو دادم سمّ نبود، بلکه سمّ در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.


منبع : چشمانت را بگشای(نگهبان خانواده، ش21)

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و أجعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه

حق کپی برداری از مطالب این وبلاگ مشروط به فرستادن صلوات جهت شادی روح شهدا بلامانع می باشد.
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

موضوعات: متفرقه لینک ثابت

نظر از: یادگاری [عضو] 
  • یادگاری
  • عطر چفیه ها
  • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد

سلام علیکم. ممنونم به خاطر نوشتن این داستان زیبا.خدایا قلب های ما رانسبت به همدیگر مهربان گردان.

———

علیکم السلام
خواهش میکنم دوست عزیز
یاعلی مدد

1392/11/15 @ 22:02
نظر از: هادي پور قلعه سيدي [عضو] 
  • خادمه

سلام ممنون جالب بود

—–
سلام دوست عزیز
ممنون بابت حضور در وبلاگ بقیةالشهداءو بیان نظرتان
یاعلی مدد

1392/11/15 @ 21:49


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
این وبلاگ به عشق رسیدن به خیل عظیم شهدای أباعبدالله ایجاد گردید تا در آن مطالبی قرار داده شود تا هم برای خودم و هم برای دوستانی که از این وبلاگ دیدن می کنند تذکری و پندی باشد برای ثابت قدم ماندن در مسیر بندگی خدا و اینکه هر لحظه مراقب باشیم تا از مسیر بندگی خدا و سرسپردگی اربابمان خارج نشویم و قدر لحظه لحظه عمرمان را بدانیم و برای آبادانی هر چه بیشتر ایران و اسلاممان و یاری رهبر عزیزمان بکوشیم چرا که ما بقیة الشهدائیم (باقیمانده شهدائیم) ؛ اگر ما در صحنه کربلای حسین علیه السلام نبودیم و سنمان اقتضا نمی کرد تا در بین شهدای کربلای خمینی رحمة الله علیه باشیم اما هنوز راهشان ادامه دارد و مسئولیت ما بیشتر از گذشته است چرا که در حال حاضر نیز جنگ و دشمنی دشمنان ادامه دارد منتها به شکلی دیگر و ما باید با تیزبینی هر چه بیشتر تمام حربه های دشمنان را نقش برآب نماییم و در نهایت امر خود را به لباس پاک شهادت برسانیم، آن لباسی که بخاطرش، مادر سادات، فاطمه زهراعلیهاسلام و امام عشق و ایثار و زیبایی، حسین بن علی علیه السلام و امام عصر أرواحنا له الفداء به استقبال مان آیند و برایمان آغوش بگشایند و خدا نیز ما را برای خود خودش جدا کند. انشاءالله به امید آن روز
  • خانه
  • اخیر
  • جستجو
  • فهرست مطالب
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • فهرست تصاویر
  • آخرین نظرات
  • تماس
  • نقشه سایت

جستجو

موضوعات

  • همه
  • متفرقه
  • مهدوی
    • رسالت طلبه منتظر
  • مناجات
  • شهداء
  • ولایت
  • فضای مجازی
  • شبهات
  • احکام

سخن یار

امام جواد علیه السلام :مؤمن در هر حال به سه خصلت نیازمند است:1.توفیق از طرف خدا 2.واعظی از درون خود 3.قبول پذیرش نصیحت کسی که او را نصیحت نماید ؛ آری روح که بزرگ شد، ماندن در این دنیا برایش سخت می شود ؛ خدایا!عجب حکایتیست که عکس شهدا را می بینیم ولی عکس شهدا رفتار می کنیم ؛ یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است ؛ سربرخاک می گذارم تا دلم به آسمان پرکشد خداوندا دست دلم را بگیر ؛ آسمانی شو، تا خاک زمین خاکیت نکند

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته
وصیت شهدا

خبرنامه

Online User

بقیة الشهداء

  • ©1404 $
  • تماس