بقیة الشهداء

  • تماس  
  • دعای فرج

من همون کبوترم که جا نداشت ...

07 خرداد 1393 توسط بقیة الشهداء
و می خواستم ببینم ادامه این شعر که با دلم بازی می کنه، چیه به خاطر همین گوشیمو برداشتمو این جمله رو سرچ کردم وقتی که رو یکی از این موارد که تو جستجو پیدا شده بود، کلیک کردم، دیدم تقریباً مثل همون چیزی هست که تو ذهنم بود اما هنوز به مقصودم نرسیده بودم اما شعر زیبایی بود به طوری که قطرات بارون اشک از سد به اون محکمی،عبور کردنو آسمون دلم شروع به باریدن نمود و اون سد هم با تمام محکمی که داشت، نتونست، دوام بیاره و ویران شد و ای کاش هیچ وقت همچین سدهایی از اول بنا نشن …

متن شعر این بود :
من همون کبوترم  که سر گذشتم قفسه
سرنوشتم با تو و بی تو، بهشتم قفسه

من همون کبوترم که آرزوش یه لونه بود
تشنه و گرسنه آواره آب و دونه بود
من همون کبوترم که روزگاری جا نداشت
فرصتی برا پریدن میون ابرا نداشت
از تموم شاخه ها یه سر پناه دلش می خواست
پای هر پنجره تنها یه نیگا دلش می خواست
با دل  شکسته و خیسی چشمام غروبا
یادمه که سر میذاشتم زیر پرهان غروبا
یادمه یه روز دیدم یه دسته کفتر سفید
اونا اون بالا و من یه گوشه سرد و نا امید
داد زدم کجا میرید که اینجوری دل می برید
موجای خسته رو تا کنار ساحل میبرید
یکی گفت که پر بزن از این قفس، تو هم بیا
ما میریم به خونمون، دایم میریم امام رضا
انگاری کسی صدام زد، انگاری رها شدم
جذب آب و دونه دست امام رضا شدم
پرزدم تا که بیام سری به باغت بزنم
پر و بالی میون شمع و چراغت بزنم
اومدم تا که ببینم رنگ سقا خونتو
کفترای حرم و زائرای بی خونتو
عاقبت بازی تقدیر، یا که دست سرنوشت
روی پیشونی من اسم قشنگ تو نوشت
اینجا غرق زائر و پر از چراغ و آینه است
انگاری تو هر رواق هزار تا باغ آینه است
آسمون، گلدسته هاشو توی عالم ندیده
گنبدو ایوون طلاشم توی خوابم ندیده
دیگه از دلای خوش، نشونه داشتم شب و روز
روی سقاخونه، آشیونه داشتم شب و روز
همین طور می خوندمو دلم حال و هوای باریدن داشت و به این جملات فکر می کردم که چقد برام مأنوسن تا اینکه بالاخره یادم اومد کجا این جمله  که تا حدودی شبیه شعر بالا بود، رو شنیدم، آره خودش بود این جملاتو شهریور91 تو صحن قدس امام رضا علیه السلام که با بچه های دلگان، به مشهد رفته بودیم، میون روضه ها شنیده بودمو از بس دوسش داشتم ضبط کرده بودمو و گوش می کردم آخه حکایت از شرح حال دل زار من و امثال من داشت، اونم تو آخرین شبی که برای وداع به حرم رفته بودیم و مسئول گروه برنامه ریزی کرده بود تا آخرین شب اونجا باشیم و البته رزق معنوی بود که آقا نصیبمون کرده بود، متن اون شعر که تو ذهنم بود اینه :
امام رضا
من همون کبوترم که جا نداشت
لونه حتی روی شاخه ها نداشت
هیچ نگاهی آب و دونم نمی داد
مثل هرغریبه آشنا نداشت
دنیا بی صحن و رواقت قفسه
یه امام رضا دارم برام بسه
عمریه بی صدا فریاد می زنم
گره بر پنجره فولاد می زنم
زیارت پایین پات إذن می گیرم
یه گوشه می شینمو داد می زنم
قربون کبوترای حرمت 
قربون این همه لطفو کرمت
حالا دیگه تا حد زیادی با این جملات، حال دلم بهتر شده بود اما هنوز حس غریبی داشتم که، بگذریم …

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و أجعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه

صفحات: 1· 2

حق کپی برداری از مطالب این وبلاگ مشروط به فرستادن صلوات جهت شادی روح شهدا بلامانع می باشد.
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

موضوعات: مناجات لینک ثابت

نظر از: احمدي [عضو] 
  • کبوتر حرم

سلام دوست عزیز،
وبلاگ خوبی دارین.
دلم خیلی برا امام رضا تنگ شده، دعاکنید بتونم زودتر برم پابوس آقا.
خوشحال میشم اگه به وبلاگ کبوترحرم سر بزنید.
یاعلی

——-
سلام خواهر خوبم
ممنون نظر لطف شماست
دل منم برا حرم آقا لک زده ایشالا قسمت بشه که به پابوس آقا بریم.
چشم حتما سر می زنم ممنونم که ما رو قابل دونستی و به ما سرزدید.
یاعلی مدد

1393/05/12 @ 09:22
نظر از: احمدپور [عضو] 
  • تبلیغ

صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا
سلام عزیز مطالبت زیبا بود
ممنون

———
سلام دوست عزیز
شما لطف دارید ممنون که به وبلاگ بقیةالشهداء سر زدید.
یاعلی مدد

1393/03/20 @ 13:06


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
این وبلاگ به عشق رسیدن به خیل عظیم شهدای أباعبدالله ایجاد گردید تا در آن مطالبی قرار داده شود تا هم برای خودم و هم برای دوستانی که از این وبلاگ دیدن می کنند تذکری و پندی باشد برای ثابت قدم ماندن در مسیر بندگی خدا و اینکه هر لحظه مراقب باشیم تا از مسیر بندگی خدا و سرسپردگی اربابمان خارج نشویم و قدر لحظه لحظه عمرمان را بدانیم و برای آبادانی هر چه بیشتر ایران و اسلاممان و یاری رهبر عزیزمان بکوشیم چرا که ما بقیة الشهدائیم (باقیمانده شهدائیم) ؛ اگر ما در صحنه کربلای حسین علیه السلام نبودیم و سنمان اقتضا نمی کرد تا در بین شهدای کربلای خمینی رحمة الله علیه باشیم اما هنوز راهشان ادامه دارد و مسئولیت ما بیشتر از گذشته است چرا که در حال حاضر نیز جنگ و دشمنی دشمنان ادامه دارد منتها به شکلی دیگر و ما باید با تیزبینی هر چه بیشتر تمام حربه های دشمنان را نقش برآب نماییم و در نهایت امر خود را به لباس پاک شهادت برسانیم، آن لباسی که بخاطرش، مادر سادات، فاطمه زهراعلیهاسلام و امام عشق و ایثار و زیبایی، حسین بن علی علیه السلام و امام عصر أرواحنا له الفداء به استقبال مان آیند و برایمان آغوش بگشایند و خدا نیز ما را برای خود خودش جدا کند. انشاءالله به امید آن روز
  • خانه
  • اخیر
  • جستجو
  • فهرست مطالب
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • فهرست تصاویر
  • آخرین نظرات
  • تماس
  • نقشه سایت

جستجو

موضوعات

  • همه
  • متفرقه
  • مهدوی
    • رسالت طلبه منتظر
  • مناجات
  • شهداء
  • ولایت
  • فضای مجازی
  • شبهات
  • احکام

سخن یار

امام جواد علیه السلام :مؤمن در هر حال به سه خصلت نیازمند است:1.توفیق از طرف خدا 2.واعظی از درون خود 3.قبول پذیرش نصیحت کسی که او را نصیحت نماید ؛ آری روح که بزرگ شد، ماندن در این دنیا برایش سخت می شود ؛ خدایا!عجب حکایتیست که عکس شهدا را می بینیم ولی عکس شهدا رفتار می کنیم ؛ یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است ؛ سربرخاک می گذارم تا دلم به آسمان پرکشد خداوندا دست دلم را بگیر ؛ آسمانی شو، تا خاک زمین خاکیت نکند

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته
وصیت شهدا

خبرنامه

Online User

بقیة الشهداء

  • ©1404 $
  • تماس