تشنه ام، تشنه! از قافله بازمانده ام
12 اسفند 1392 توسط بقیة الشهداء
تشنه ام، تشنه! از قافله بازمانده ام ؛ راه پیدا نمی کنم. دیر زمانی است گویا دور خودم چرخیده ام. نه اینکه راه نرفته ام، رفته ام، اما شاید به قهقرا!
خود را اکنون در بیابانی بی آب و علف می بینم، تشنه، گرسنه، بی مرکب، برهنه، ناامید، خسته، در حیرتم ؛ نمی دانم آیا راه را گم کرده ام یا از قافله عقب مانده ام. تنها این را می دانم که نه راهم را بلدم و نه از خطرات در کمین، آگاهم.
صفحات: 1· 2